قسمت رو می بینی
به قول حاج محمود که می گفت:
اذن دخول حرم تو یا اباالفضل
دست عطاء و کرم تو یا اباالفضل
درست وقتی که فکرش نمی کنی خود آقا میاد و توی یه چشم به هم زدن تمام اوضاع رو زیر و رو می کنه.
درست توی روزایی که در گیرو دار کارای چاه بودم که خوردیم به این اعیاد و و مثل هر سال البته با کمی تاخیر شروع کردیم به آذین بندی کوچه، تا شاید مثل همیشه گوشه چشمی هم به ما کنن.
توی همین حال و هوا و زمزمه های زیر لب بودیم که صدای زنگ موبایل باعث شد چند دقیقه ای رو دست از کار بکشیم.
یه رفیق قدیمی بود که می خواست من رو ببینه و کار مهمی داشت و از ائنجایی که این کار از تمام کارام مهم تر بود آدرس دادم تا خودش بیاد سراغم.
نیم ساعت بعد ماشینش رو دیدم که اومد توی کوچه و بعد از احوالپرسی گرمی از من و چاه یه پاکت داد دستم و رفت، من هم چون کارم داشن تموم میشد پاکت رو گوشه ای گذاشتم و به کارم ادامه دادم.
بعد از این که برق ریسه ها رو وصل کردم و تاریکی کوچه با نوری که از زیر حباب های رنگی بیرون میومد روشن شد پاکت رو باز کردم و دیدم که ........
پ.ن
اینطوریه که میگن قبل از اینکه عرقت خشک بشه مزدت رو می گیری
یا اگه یه قدم سمت خدا بری خدا ده قدم سمتت میاد
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)