سلام

اول معذرت می خوام چون اصلا وقت ندارم خیلی از درسام مونده

دوم به امامت رسیدن حضرت مهدی (عج)را به تمامی عاشقان آن حضرت تبریک می گوییم

سوم قابل توجه دوستانی که منتظر اعلام محل جمع شدن در به درا بودن

به مناسبت این ماه پر برکت در به درا این هفته روز سه شنبه در مسجد جمکران جمع می شوند

قابل توجه تمامی دوستان من پیغام ها رو روز سه شنبه چک می کنم علاقه مندان یه نشونی بذارن

یا علی

در به دران

با سلام

از تمامی دوستان عذر می خوام

دلیل دارم پس گوش کنید

اولا: که من دیروز ظهر رسیدم

دوم: باید یه سری به بانک میزدم تا پول بگیرم که جیبم خالی نباشه

سوم: باید یه چند تا امانتی رو که چند ماه پیش من بود به دست صاحبش می رسوندم

چهارم:کلاسم داشتم برای همینم دیروز اومدم تهران وگر نه امروز می اومدم بیشترم حال می داد چون با بروبچ دسته جمعی هواپیمارو به هم می ریختیم

حالا بعد این همه کار شما هم بودید حال آپ کردن داشتین

یه چیز دیگه فعلا یه سه چهار روزی به ما گیر ندین که دو تا امتحان خفن در پیش دارم

اگه محبت کنید سر بزنید و پیغام بذارید بعدم بگید در چه موردایی براتون مطلب بنویسم

منم هر وقتی تونستم بهتون سر می زنم

نه بابا مثل اینکه در به درا کم کم دارن زیاد میشن

یا علی

امروز برای بار سوم سلام

نمی دونم چرا همیشه روز آخر و مخصوصا شب آخر خیلی سخته؟

چند دقیقه پیش علی (وفادار) تلفن زده بود، باهاش که صحبت کردم کمی آروم تر شدم

حاجی دهقانم الان رفت بیرون اومده بود خدا حافظی

آخه من فردا بر می گردم تهران و حاجی اینا روز جمعه

امشب منو یاد شب آخر دوران آموزشی میندازه

شب گریه، شب جدایی، شب بی خیالی از تمام دنیا و فقط فکر رفقا بودن

ما هم که باید با این نوت بوک خدا حافظی کنیم

که کم کم باید تحویل صاحبش بدیم

ولی چرا؟؟؟؟

چرا همیشه شب آخر دیر میگذره و سخت؟ چرا؟

یکی به من در به در راهنمایی بده

یا علی

یه بار دیگه سلام

متاسفانه باید خبر بدی بدم

انا لله و انا علیه راجعون

با نهایت تاسف و تاثر در گذشت جوان(80ساله) ناکام نگین را به تمامی بلاگرها تسلیت عرض می نماییم

به همین منظور مراسم ختمی واقع در شهر نا معلوم- خیابان در به در- کوچه دربه درا- سالن فرهنگی در به دران بر قرار می باشد

حضور  شما باعث آرامش روح آن مرحومه می شود

از طرف: بلاگرها، دوستان، هموطنان، دشمنان وغیره

یا علی

با سلام خدمت تمامی دوستان

امروز بلیطمو ردیف کردم به امید خدا فردا ساعت 11 -12 تهرانم

امروز می خوام یه جور دیگه بنویسم

تشکر از دوستان

از حاج محمدکه خیلی ما رو توی این راه تشوق کرد

از رویا خانم کهتوی این راه همیشه ما رو همراهی کرد

از محمد(مست عشق)که یه وقتایی همدم ما بود

از نگین خانم که دشمن خونی ما بود و نمی خواست سر به تن ما باشه

از روح تشنه که خیلی با حرفاش حال کردم

از پریسا خانم که هر چند تازه باهاش آشنا شدم ولی خیلی به آدم روحیه می ده

از برگ پاییزی که کم پیداست و سر نمی زنه

به علی آقا(گاواره)که خیلی بچه با عشقیه و تو عالمه در به دری هم کم نمیاره

 تا......شقایق که اول از آدم تعریف می کنه و بعد طرف دشمنو کی گیره

و بقیه دوستانی که اسم نبردیم و از قلم افتادن

یا علی

سلام خدمت دوستان

الان حالم بهتر شده و آروم تر هستم

چون فردا از صبح در گیر چند تا کارم که یکیش تاییدیه بلیط هواپیمامه برای برگشت به تهران

پس با عرض معذرت هم اکنون آپ می کنم

چند تا لطیفه می نویسم شاید کمی بخندید

1- شلوار کرده میفته تو رودخونه آب میبره . کرده میگه : حیفه اون همه گوز که من تو اون شلوار ول دادم .

2- ترکه داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" ترکه همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یکی دوتام نیستن

3-ترکه دلش میگیره محلول لوله بازکن میخوره 

4-به غضنفرمیگن 14 معصوم رو میشناسی؟ میگه آره. میگن یکی یکی نام ببر. میگه والا اسمن که نه. 

5- اگه گفتی چطوری میشه یه ترک رو روز جمعه خندوند؟روز دوشنبه بهش یه جک بگو 

6- ترکهمیره حموم بعد بدون اینکه موهاشو خیس کنه شامپو رو می زنه به موهاش ... ازش می پرسن  چرا اینجوری می کنی؟ می گه خوب چی کار کنم روش نوشته برای موهای خشک

فعلا یا علی

سلام

امروز حالم گرفته

دلیلش خصوصیه برا همین نپرسین چرا؟؟؟؟؟؟

وقتای تنهایی آدما دنبال یه کسی می گردن

منم دنبال اونی می گردم که باهاش دلم آروم بگیره یعنی.....

چند کلامی با او...   

خدایا ! تو در آن بالا بر قله ی بلند الهیت تنها چه می کنی؟

ابدیت را بی نیازمندی بی چشم براهی  بی امید چگونه به پایان خواهی برد؟

ای که همه هستی از توست تو خود برای که هستی؟

چگونه هستی و منی پرستی؟

چگونه نمی دانی که پرستش در قلب کوچک من پرستنده ی خاکی و محتاج

تو از همه آفرینش تو خوب تر است بزرگ تر است عزیز تر است ؟

چگونه نمی دانی که عبودیت از معبود بودن بهتر است؟

چرا کسی را برای آنکه به او عشق ورزی دوستش بداری غرورت را بر قامت

بلندش به نیاز بشکنی نمی آفرینی؟

مگر غرورها را برای آن نمی پروریم تا بر سر راه مسافری که چشم براه

آمدنش هستیم قربانی کنیم؟

خدایا تو از چشمک براه بودن کسی نیز محرومی.

با تشکر از اونایی که دفعه قبلی از جوکام خوششون اومد یا نیومد و با تشکر از اونایی که نظر دادن یا ندادن ( چه فرقی میکنه !!؟)

حالا یه سری جدید براتون می نویسم

*توی لرستان یه تن مواد محترقه پیدا می کنن برای از بین بردننش آتیشش می زنن

*تو بندر عباس مار ماهی میگیرن تو دبی عربه می افته تو دری

ا

* یه مارمولکه میره مشهد میشه: «مش‌مولک»

           میره مکه میشه: «حاج‌مولک»

 میره شاه‌عبدالعظیم میشه: «شامبولک»

 میره قم میشه: « قمبولک»

 میره قزوین میشه: «انگولک»

*فیلمهای برنده «کله ماهی بلورین» در جشنواره رشت: 1- تا حالا باباتو دیدی؟ 2- دو پسر زیر یک سقف 3- بی ناموسها 4- من حسام پانزده پدر دارم 5- دیشب مامانت خونه ما بود آیدا!

* یه هواپیمای 255 سرنشینه توی یکی از قبرستونهای تبریز سقوط کرد .تا الان 750 جسد بیرون کشیدن و جستجو همچنان ادامه دارد...

*یه روز از یه نفر می پرسند: فرق حادثه با فاجعه چیه؟ میگه فرض کن مادرزنت کنار حوض نشسته باشه و تو اون رو توی حوض بندازی این میشه حادثه اما وای به حال اون روزی که مادرزنت شنا بلدباشه و بیرون بیاد این میشه فاجعه

* یه روز یه نفر روز ولنتاین میره کارت فروشی می گه: ببخشید آقا کارتی دارید که روش نوشته باشه تو تنها عشق من هستی. یارو می گه آره. طرف می گه پس       بی زحمت 16 تا بدید

تعبیر خواب من!

سال: 1385

نگاه  که می کنم میبینم ۱۰۰ سال گذشته. من حالا ۱۲۰ سالمه و از شدت پیری شبیه سیب زمینی پلاسیده شدم. شایدم مردم!درست نمیدونم...فقط می دونم زمان یهو چرخید و حالا سال ۱۴۸۴ شمسیه!

این خواب یه بعد از ظهر همه ی ما میتونه باشه...من میتونم خواب ببینم که ۱۰۰ سال گذشته و همه چیز عوض شده.میتونم صورت انسان ۱۰۰ سال بعد رو مجسم کنم که از صورت انسان عصر من بیشتر می درخشه! من میتونم یه انسان بسازم تو ذهنم که....

من نمی تونم بجنگم. من نمیخوام بجنگم! من نمی خوام دنیا رو اداره کنم!من نمیخوام دنیا منو اداره کنه...

این تمام رویای  بعداز ظهرهای منه!

پیوست:میدونین بزرگترین خیانت خلیفه ی های اسلام به اسلام چی بود؟! اینکه خواستن عشق رو با شمشیر در قلب منکرین فرو کنن! دین ما دین عشقه... دین دوستی... و احترام به مفهوم انسان! چرا باید به همه خلاف این رو ثابت کنیم؟!

و این تمام کابوس  بعد از ظهرهای منه!

سلام

بازم اومدم

اما با یه در به دریه دیگه

بخونید و حالشو ببرید

راستی چند تا مطلب بگم بعد مطلب جدید رو بخونید:

1- سیزده به در بهتون خوش بگذره که چهارده رو باید سر کار یا مدرسه و دانشگاه در کنید.

2- اگه خیلی مشکلات توی زندگی دارین به جای سبزه و چمن حتما درخت گره بزنید.

تا بعد

بچه مثبت قد متوسطی داره با چشمای قهوه ای(در مواردی چشم روشن هم دیدیه شده ))

بچه مثبت فرق باز نمی کنه، ژل نمی زنه، هیچ وقت مدل تیفوسی و تن تنی و ... را روی کله اش امتحان نکرده موهاش رو به یک طرف سرش شونه می کنه .

بچه مثبت اگر کوسه نباشه ریش داره، اگر اهل ریش زدن باشه عمرآ ریش تنها یا خط ریش باریک یا پازلقی بلند را امتحان نکرده .

بچه مثبت پیرهن پارچه ای ساده می پوشه، گاهی چهار خونه و راه راه، گاهی وقتا که غلظت آلاینده خلافش بالا بزنه آستین کوتاه هم می پوشه.

در بیشتر موارد شلوار پارچه ای راسته می پوشه، گاهی کتان و در موارد بسیار معدودی شلوار جین. او تا حالا شلوار هفت هشت جیب نپوشیده.

کفش های بچه مثبت از همین کفش های چرمی مردونه هست، گاهی هم کفش ورزشی می پوشه، اما نه در رنگای اجق وجق.

کمربند می بنده و ساعت بند چرمی.

بچه مثبت کتاب می خونه. هفته ای یکی دوتا هم نشریه می خره. گاهی وقتها شعر از خودش در وکنه یا داستان می نویسه.

بچه مثبت خلاف نیست. پاش رو از محله بیرون نمی زاره. پاتوقش نه زیر چراغ برقه، نه سالن بدن سازی، نه کافی نت. خیلی که دست از پا خطا کنه می روه کتابخونه یا ویدئو کلوپ.

کسی به بچه مثبت سیگار تعارف نمی کنه، پیشنهادای این چنینی رو هم رد می کنه. علی الاصول اهل خلاف ملاف نیس.

بچه مثبت گاهی عاشق می شه. عاشق دختر دایی یا دختر خاله اش. از همون اول هم به ازدواج فکر می کنه. بلد نیست نامه ی عاشقانه بنویسه، بنابراین از شعر زیاد استفاده می کنه.

معدل بچه مثبت الف . جزوهاش مرتب و همیشه تو کلاس ردیف اول می شینه. بچه مثبت فکر می کنه دودره یعنی اتاقی که دو تا در داشته باشه

یا علی

برو بچ در به در