حسین(ع)
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
دنبال یه متن بودم تا هم مربوط به این روز بشه و هم شروع دوباره خودم باشه ولی چیزی پیدا نکردم
پس رفتم سراغ جعبه جادویی و تمام سی دی های مذهبی رو زیر و رو کردم چیزی نبود
کامپیوتر رو روشن کردم و توی درایواش دنبال یه جرقه گشتم
رسیدم به این مداحی حاج محمود که می گه
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل و دودمان آدم را
غم تو موهبت کبریاست در دل من نمی دهم به سرور بهشت این غم را
غبار ماتم تو آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را
کم کم و ناخواسته قطرات اشک از چشمم جاری شد از نوشتن منصرف شدم و رفتم سراغ عشق دل
دنبال یه چیزی می گشتم که یه دفعه رفقا زنگ زدن که داریم می ریم سیاهی بزنیم و تکیه رو ردیف کنیم
از خدا خواسته لباس پوشیدم و راه افتادم
یک سالی بود نرفته بودم سمت حسینیه اصلا یادم نبود و با عجله خودم رو رسوندم به حسینیه
دم در عموم وایساده بود و داشت یه پرچم آویزون می کرد روش نوشته بود
به مجلس عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) خوش آمدید
یادمه هر سال من این پرچم رو آویزون می کردم
با دیدنش بی اختیار روی دو زانو نشستم و چند لحظه ای گریه کردم
رفتم بالا سه چهار نفر از بچه ها اومده بودن رفتم سمت آبدارخونه و وضو گرفتم و پرچم ها رو از توی جعبه در آوردم
مثل هیچ سالی نبود با تموم سال ها فرق داشت می دونید چرا
چون هم گریه می کردم و هم پرچم می زدم
تازه اونجا بود که فهمیدم با تموم اشتباهاتم هنوز یه نفر هست که داره من رو نگاه می کنه و از عمق وجود دوستم داره
به خاطر همین نذر کردم امسال از روز اول مجلس هر شب یه زیارت عاشورا به نیابت از همه رفقا و شهدا بخونم و بیشتر از همه یاد حسن نظری کنم تا شاید یه یادی هم از ماها پیش ارباب بکنه
توی این شبا همدیگر رو فراموش نکنیم
یا حسین