شب است و شهر در خواب
و كسي بيدار مي آيد
به پهلوي شكسته مي كند اقرار
مي ايد
شكسته شاخه ي ياس
زمين در خويش مي سوزد
و بوي آتش از بين در و ديوار مي آيد