حج نا تمام - دربدران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  Atom  خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

دربدران

حج نا تمام (چهارشنبه 86/10/19 ساعت 6:17 صبح)

                                                     

خیلی وقت بود دنبال موقعیتی بودم که عقده دل رو باز کنم و داد بزنم و اون طوری که دوست داشتم معبود خویش رو صدا کنم.

خدا قسمت همه بکنه، وقتی وارد مدینه میشی انگار در و دیوار هم دلشون گرفته و بر مردمان نامرد دیار بی وفایی نفرین می فرستند.

آری مدینه هم فریاد غربت دارد، غربت محمد و علی و فاطمه، غربت بچه های فاطمه و علی.

از شب اول خیلی دلم می خواست برم کنار درب خانه حضرت زهرا (س) و درد دل خودم و اونایی رو که حتی توی همون لحظات التماس دعا می گفتن رو اونجا به خانوم بگم؛ ولی انگار هنوز پاک و زلال نشده بودم، سومین شبی که دست خالی برگشتم، توی هتل نشسته بودم و فکر می کردم که رفقا با حاج مهدی اومدن و گفتن حال زیارت عاشورا داری و .....

جای جای مدینه بوی غربت می داد، هر جایی می رفتیم این غربت رو حس می کردیم، غربتی که جز داغ چیزی بر دلمون نمی گذاشت.

انگار از خود غافل بودیم؛ غافل از اینکه کجا دارم میرم و اصلاً قصد و نتیجه این کارها چیست؟؟؟؟؟؟؟

وقتی رخت احرام به تن می کنی و آماده میشی و همه رو یکدست و یک صدا می بینی تازه بخشی از عظمت و جلال پروردگار رو می بینی که واقعاً معبودت کیست و تا حالا چه چیزهایی رو از دست دادی!!!

عظمت اونجاست که خیل عظیم جمعیت رو توی صفا و مروه و صحرای عرفات و گردش به دور خانه دل می بینی.

تازه الان میفهمم که اول دلتنگی حالاست، به مرادم رسیدم ولی آروم که نشدم هیچ این دلم لحظه ای

آروم و قرار نداره!!!
گوشه گوشه ی این سفر معنوی برای ما درس است؛ کافیه که چشمانمون رو باز کنیم و خوب ببینیم!

                                                             
ببینیم و به یاد بیاریم که گرچه حج یک سفر معنویست اما اباعبدا... سفر خود رو نیمه تمام گذاشت و از حج خود دست کشید که مبادا قطره از خونش مبارکش روی زمین مکه بریزه و ...

ببینیم و درس بگیریم از مُحَرَم

مُحرِم بشیم و شاید مَحرَم، تا ببینیم و صدای لبیک اللهم لبیک حسین و عباس و زینب و رقیه رو بشنویم و به دنبال این صدا از حرم امن اللهی بیرون بیایم و به کربلا بریم

به پیشواز سالار و سقای دشت بریم، صدای غربت زینب رو بشنویم و همراه و همدم کاروانش باشیم

حالا احساس می کنم که حج من نیمه تموم مونده و باید کاملش کنم ...

رفت حاجی به طواف حَرَم و باز آمد

ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم

باید بیشتر بخونم تا بیشتر بدونم، که با تمام تکرارهای هر ساله باز هم نام هایی هستید، که با تمام قدمت خود برایم تازگی دارن و هنوز نمی شناسمتان.

شما کیستید ؟؟؟

کیستید که با شنیدن نامتان اشک از درون آدمی سرازیر می شود و دل از حُزن و اندوه پر.

کیستید که حتی با اینکه یکبار هم ندیدمتان باز هم وجودتان را در زندگیم احساس می کنم.

باید رفت و دید تا شاید فهمید، این ندای غربت از کجاست و ....

 پس خودت راهنمایم باش

به کجا چنین شتابان...

                                               



  • کلمات کلیدی : در به دران
  • نویسنده: دربه در

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مبعث
    این روزها
    آغاز راه
    ...
    غریبه - آشنا
    آخر سال
    مُحرم یا مَحرم
    انقلاب درونی
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 6 بازدید
    دیروز: 18 بازدید
    کل بازدیدها: 196719 بازدید
  •   درباره من
  • رک لینک
    » <"div class="mdiv> marquee> "direction="up "(width="150" height="180" onmouseover="this.stop "(onmouseout="this.start "scrolldelay="1 <"scrollamount="1
    <"div class="kdiv> « : متحرک لوگوی marquee> "direction="up "(width="150" height="180" onmouseover="this.stop "(onmouseout="this. start "scrolldelay="1 <"scrollamount="1